جدول جو
جدول جو

معنی کیمیا دار - جستجوی لغت در جدول جو

کیمیا دار
کافدار
تصویری از کیمیا دار
تصویر کیمیا دار
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ دِهْ)
کیمیادارنده، آنکه کیمیا در اختیار دارد، (فرهنگ فارسی معین)، کنایه از آب دریا که موجب نفع جهان و جهانیان است، (فرهنگ فارسی معین) :
استاده رونده آسمان وار
بر طلق روان کیمیادار،
خاقانی (تحفه العراقین، از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تِرْ)
کمین ساز. آنکه در کمین نشیند. (آنندراج). کمین آور. (ناظم الاطباء). کمین کننده. (فرهنگ فارسی معین). آن دسته از لشکری که در کمین نشسته است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کمین آور و کمین کننده شود
لغت نامه دهخدا
کیمیاگر، رجوع به کیمیاگر و کیمیاکاری شود
لغت نامه دهخدا
آنکه کیمیا در اختیار دارد، آب دریا که موجب نفع جهان و جهانیانست: استاده رونده آسمان وار بر طلق روان کیمیا دار. (تحفه العراقین) توضیح اشاره بقول منسوب بعلی 4 بن ابی طالب: من حل الطلق استغنی عن الخلق
فرهنگ لغت هوشیار
کیمیاگر: بگو ای سخن کیمیای تو چیست ک غبار ترا کیمیا ساز کیست ک (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
کافدیس دگریس هر چیز که قلب ماهیت اشیا کند همچون اکسیر: امیر که بقبول نظر کیمیا اثر ارباب فضل و حجی... . خواهد بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمین دار
تصویر کمین دار
کمین ساز نهانیده بزنگاهی کمین کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیمیا گر
تصویر کیمیا گر
کافگر ماتورز
فرهنگ لغت هوشیار
شیمیدان شیمیست، کیمیاگر، کیمیاوی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دستگاهی برای شیره گیری از نیشکر
فرهنگ گویش مازندرانی